حزب الله سایبر - علیرضا پورجعفری
وقتی غیرت در وجود آدمی ریشه بدواند فرقی نمی کند که زن باشد یا مرد. مهم این است که او برای زندگی خود هدف دارد و در پی آن دویده اما از بخت بد روزگار نتوانسته به آن برسد و تا ذره ای به جلو حرکت کرده مشکلات زندگی سد راهش شده اند و به اهدافی که روزی برایشان زندگی می کرده نرسیده است. طبعا در این شرایط با اجبار و اکراه سعی بر حل مشکل کرده است و روز به روز با آن بیشتر درگیر شده و می شود.
این مقدمه زندگی بانویی است که وقتی او را می بینی اصلا یک لحظه به خاطر نمی آید که عهده دار مخارج و سختی های یک زندگی دو نفره مادر- فرزندی باشد. مسئولیتی که امروز در جامعه ما به آن زنان سرپرست خانوار گفته می شود.
آری وقتی سختی ها روز افزون می شود و فشار زندگی بر پشت انسان سنگینی می کند فرقی نمی کند که زن باشی یا مرد، بالاخره انسان را در خود حل می کند.
می گوید برای بهتر کردن وضع زندگی خود به مراکز و ادارات مختلف سر زده است تا بتواند با اخذ وامی علاوه بر اینکه سود ماهی چهارصد و پنجاه هزار تومانی ماشینش را ندهد زخمی از زندگی اش را التیام بخشد اما با توجه به شرایط سن و سال وی پاسخ مسئولان مربوطه به او این بوده است که کار کن و خرج زندگی ات را بده.
این شخص بانویی است که وقتی پای درد و دلش مینشینی پنجره ای تازه از زوایای مخفی زندگی اش را برایت با بغض روایت می کند. در سن 17- 18 سالگی به اجبار پدر و مادر ازدواجی می کند که تنها در فاصله چند سال از شروع آن به علت های مختلف، مجبور به جدایی می شود. اما این دفعه با سال های قبل یک تفاوت اساسی دارد. زیرا که او مانده و یک فرزندی که در زمان جدایی اش چهار ساله است. به گفته خودش مدت هشت سال پیش جدا شده است .
طبیعتا وجود این فرزند مشکلات زندگی همچین افرادی را دوچندان می کند. زیرا علاوه بر تامین هزینه های او، این مادر باید عهده بحث مهم تربیتش نیز شود. مسئله ای که به آینده او و جامعه ای که قرار است سال های آینده در آن زندگی کند، وابسته است. به همین علت وی سال های اول جدایی منشی بوده ولی با بزرگتر شدن فرزندش و بیشتر شدن نیاز های خودش و او و اتفاقا مشکلات اقتصادی جامعه مجبور شده است که کاری را که کاملا رنگ و بو و خوی مردانه می طلبد را انجام دهد.
از بحث زنان خود سرپرست یا سرپرست خانوار می توان، به عنوان یک معضل اجتماعی یاد کرد که قطعا پیامد های منفی را متوجه خود آن ها، جامعه و فرزندانشان خواهد کرد. چرا که در شرع مقدس اسلام نیز خداوند متعال نعمت تربیت فرزند را به زن داده است و در اصل وظیفه اصلی او تربیت فرزندی صالح است. اما وقتی سیل مشکلات زندگی بر این افراد روانه می شود، چاره ای جز ایستادن و مقابله کردن با آن را ندارند. همچنین ذکر این نکته لازم است که این مقاومت می تواند برای آن ها هزینه های جبران ناپذیری داشته باشد. یک مورد از این هزینه ها بحث عدم تربیت صحیح فرزند است. در همین زمینه دکتر محسن ایمانی، کارشناس مسائل اجتماعی می گوید : « زنان سرپرست خانوار اگر سرکار بروند و فرزندانشان را کسی نگهداری نکند، هم خودشان در و هم فرزندان این ها در معرض آسیب هستند. طبیعتا وقتی در خانه ای پدر نباشد همه بار های روی دوش مادر است و اگر مادر هم تا دیر وقت سرکار باشد نظارت و کنترل و تربیت فرزندان مشکل می شود.»
این قشر از جامعه گاهی اوقات علاوه بر تامین مخارج زندگی خود مجبور به تامین هزینه های خانواده ی خود نیز می شوند، که خود این موضوع مجددا بر کورس مشکلات این نوع افراد می کوبد و توان انسانی را سلب می کند. بعضا در سطح شهر دیده شده است که این خانم ها به علت هجمه زیاد مسائل زندگی و خرج و مخارج، ناگزیر به کار کردن با ماشین تا پاسی از شب شده اند، تا بتوانند پاسخگوی بخشی از نیاز های خودشان و فرزندانشان باشند.
طبعا در این شرایط سختی که این افراد در آن قرار دارند، انتظاراتی را از مسئولان جامعه و متولیان رفاه و آسایش مردم دارند. چرا که مردم بعد از خداوند متعال دل به آن ها خوش کرده اند و در انتظار کمک های از جهات مختلف مجموعه های تحت نظر آن ها هستند. اما این شخص وقتی صحبت از انتظارش از مسئولان می شود با لحنی غم آلود می گوید: «الان در این اجتماع نمی شود از کسی تقاضا کرد. به کسی خیلی نمی شود رو کرد و حرفی زد. من خیلی جاها خواسته ام که وام بگیرم ولی هر جا رفتم می گویند نه!»
دکتر لاله افتخاری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، از قانونی که در مجلس در حمایت از زنان سرپرست خانوار تصویب شده است، می گوید: « قانون ماده 230 برنامه پنجم همه چیز را برای زنان و خانواده به ویژه خانم های سرپرست خانوار در نظر گرفته است. غیر از این قانون نیز به هر حال قوانین حمایتی بسیاری وجود دارد که بحث های شناسایی، حمایت، هدایت، توانمند سازی و راهنمایی این ها در شرح وظایف آن ها دیده شده است.»
ظاهرا علی رغم تلاش های این قشر جامعه این امتیازات به آن ها تعلق نگرفته است و فقط در حد لایحه و قانون مانده است. زیرا با توجه به این قوانینی که در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است بحث های شناسایی و اقدام برای این افراد باید تا به حال شکل گرفته باشد اما متاسفانه هنوز خبری از بازخورد های این قانون بر این افراد نیست.
عده ای از این خانم ها که با ماشین در محیط شهر مشغول به کار هستند از مشکلاتی مانند اذیت و آزار سایر رانندگان و مسافران در امان نیستند و علاوه بر رنج کار باید رنج رفتار های تند و زننده افرادی را هم تحمل کنند. در واقع شاید اگر این گونه افراد زورشان برسد، به بهانه این که این ماشین تاکسی نیست و فردی که ماشین برای اوست باید تاکسی تهیه کند، حتی نگذارند که این افراد با این شرایط حتی برای یک ساعت با ماشین خود کار کنند و این افراد مجبور به کار کردن تا پاسی از شب شوند.
کار کردن بیش از حد انتظار این خانم ها علاوه بر اینکه می تواند آسیب هایی جسمانی را برای آن ها در پی داشته باشد، می تواند بر تربیت فرزندانشان نیز تاثیر سوء بگذراد. در واکنش به این موضوع دکتر محسن ایمانی می گوید: « خود این خانم ها وقتی بیش از حد کار کنند از لحاظ جسمی آسیب می بیند. به ویژه اگر مادری باشد که کارهای سنگینی مانند جابه جا کردن وسایل سنگین در خانه ها و غیره را انجام می دهد، آسیب های جسمانی مثل دیسک کمر و دیگر بیماری ها به سراغش می آید.»
اما نهایتا بغض فروخفته این خانم می ترکد و با چشمانی اشک بار حرف از مستقل کار کردن می زند و می گوید که نمی خواهم محتاج کسی باشم و دستم جلوی کسی دراز باشد. او با بغضی که حاصل از خستگی تحمل فشار زندگی است می گوید: « من الان هشت سال است که هنوز یک 1000 تومان از پدرم نگرفته ام و جوری هم کار کردم که کسی نتواند به من حرفی بزند. در صورتی که در سن و سال من و با این شرایط بعضی ها جور دیگری زندگی می کنند. الان طوری شده است که مثل من زندگی کردن تو این اجتماع را به سخره می گیرند.»
اشتغال مناسب و فراهم آوردن امکانات مناسب برای افرادی این چنین از جمله وظایف نهاد های حمایتی مثل بهزیستی و کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره) است. اساسا فلسفه وجودی تشکیل شدن این نهاد ها کمک به اقشار ضعیف جامعه می باشد. در همین رابطه لاله افتخاری ضمن ارائه پیشنهادی مبنی بر دورکاری خانم ها معتقد است که این مسئله علاوه بر کاهش هزینه های تردد و خود شخص، به کاهش ترافیک کمک می کند.
وی در مورد بحث خدماتی که تا کنون به این افراد تعلق گرفته است، گفت: « در برنامه هایی که در کمیته امداد است، خیلی از خانواده ها به خود کفایی رسیده اند به این علت که جوان تر بوده اند و توان بهتری داشتند. مهارت آموزی و فروش محصولات اولیه برایشان شکل گرفته است و خود آن خانمی که به اصطلاح مدد جو بوده است کار آفرین شده است.
حتی نخبگی فرزندان این ها در دانشگاه ها حتی بالاتر از افراد دیگر بوده است. پایداری و ثبات ازدواج این افراد نیز بالا است. شاید 2- 3 درصد این ها به طلاق نکشیده است در حالی که بقیه به صورت عادی خیلی بالا است. علت این مورد نیز به این خاطر است که مشاوره لازم به این ها داده می شود و در حقیقت یک بسته ای از حمایت ها نه تنها مادی، بلکه حمایت های فرهنگی و معنوی و تخصصی از آن ها صورت می گیرد.»
به هر روی تعداد این قبیل خانم های سرپرست خانوار در جامعه ما کم نیست و شاید نیاز باشد برای شناسایی و کمک به آن ها تیم های متعدد کارشناسی تشکیل شود تا بتوانند خدماتی در شان و منزلت والای انسانی به آن ها ارائه دهند و به آن ها در جهت حل مشکلات زندگی خود کمک کنند.